black flower(p,90)

black flower(p,90)

*******


لگنش رو بیشتر به جلو هل داد و با یه نفس عمیق خودش رو توی دهن پسر مونقره ای که جلوش زانو زده بود و دی*کش رو سا*ک
می زد خالی کرد.

پسر دهنش رو از دی*ک جونگ کوک فاصله داد و کا*مش رو قورت داد.

موهای نسبتا بلندش که جلوی چشمای زیبای آبی رنگش رو پوشونده بود رو کنار زد و با لبای صورتی بوسیدنیش که به خاطر کاری که انجام داده بود. ورم کرده شده بودیه نیشخند س*کسی زد.
از روی زانوهاش بلند شد و با لوندی روی پ*ای جونگ کوک نشست.

تهیونگ: چطور بودم؟ دوست داشتی؟

پرسید و با*سن خوش فر*مش رو بیشتر روی د*یک خوابیده ی جونگکوک که دوباره داشت بیدار می شد کشید.

عالی بودی بیبی

جونگ کوک گفت و موهای لطیف امگای رو پاهاش رو با ملایمت نوازش کرد.

تهیونگ: می دونی اگه بخوای میتونی کارای بیشتری باهام انجام بدیم از اونایی که هر دومون لذت می بریم.....

و خودش رو بیشتر تکون داد.

جونگ کوک ابروهاش رو بالا انداخت.

جونگکوک: داری شیطونی میکنی.

دستای تهیونگ رو محکم توی دستاش گرفت و ثابت نگهش داشت.

جونگکوک: دلت می خواد بک*نمت؟

پرسید و تهیونگ سر تکون داد.

تهیونگ: خیلی زیاد...

جونگکوک: منم میخوام اون سورا*خ کوچولوی شیرینت رو با د*یکم پر کنم بانی کوچولو.